سکوت آینه

سکوت آیینه

*كپي برداری از دلنوشته هاي اين سايت بدون ذکر اسم نويسنده ممنوع ميباشد*

به جا مانده ام! 

 
تاریخ : یکشنبه 16 خرداد 1400 زمان : 17:43

به جا مانده ام! 
در همان سرزمین خشکی که
گاهی شن هاي كويرش اجازه داشتند از طوفان همه جا را تيره و تار كنند و نماز آیات نمیخواست چون هم خدا میخواست و ما هم!!
هم ما منتظر بودیم و خدا هم!
و به همان بي آلايشيش عادت كرده بوديم
در تپش قلبم مانده است از همان لحظه تولدم که ساعت شنی هم دانه هاي ريزش را ميشمرد
کسی ریگی به کفشش نبود، تمامش را در همان کویر پشت سر میگذاشتیم و ردّ پایمان را هم به جا نمیگذاشتیم تا دوباره برای دلتنگیش بازگردیم 
در حوالی اين شهر دلی به طوفان زده شد كه با هیچ نسیم و بارانی بر نمیگردد حتی واژه ها هم! 
به سيمرغ قصه هایش جان داده شد كه عشق را به باور برساند
 و من سالهاست اين هواي خاك آلود اما بی ریا و ساده را با خود به همه جا میکشانم 
با هواي غريبِ سرد، سر سازگاريم نيست
در تو، اي شهر سیاه و سفیدِ خاطراتم دلم بجا مانده است!
شهري پر از تکراریهای زيبا به رنگ خاك،
به رنگ سادگی كه با تمام كم رنگ بودنت زمين به كويرت ميبالد
اي یزدِ زيباي من!!
#نگاردزكي زاده
5/6/2021



نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
نویسنده : نگار دزکی زاده |  

آخرین مطالب ارسالی

ali